سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوستانه

3ـ آیه مباهله:

مباهله به معنای نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است به این معنی که دو نفر یا دو گروه که با یکدیگر به گفتگو می نشینند و سخن و عقیده یکدیگر را نمی پذیرند با یکدیگر قرار می گذارند که از خدا بخواهند شخص دروغگو و کسی که بر باطل قرار دارد را هلاک سازد. داستان مباهله صدر اسلام که آیه مباهله در مورد این قضیه نازل گردید بدین قرار است که گروهی از مسیحیان نجران که حدود 60 نفر بودند برای گفتگو و بحث با پیامبر اسلام وارد مدینه شدند ولکن پس از گفتگو درباره مسائلی از جمله ولادت عیسی، سخن و عقیده پیامبر را در این مورد نپذیرفتند که در پی این واقعه آیه 61 آل عمران که معروف به آیه «مباهله» است نازل شده و در آن به پیامبر اسلام خطاب کرد که: «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ؛ هر گاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده باز کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود و شما هم فرزندان خود و ما زنان خویش و شما نیز زنان خویش و ما جان های خود و شما نیز جان های خود را دعوت کنید آنگاه مباهله کرده و لعنت خدا را به دروغگویان قرار دهیم»

در پی نزول این آیه و درخواست پیامبر از مسیحیان برای مباهله کردن آنان از پیامبر مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند و با بزرگان خود به مشورت بنشینند. پس از مشورت تصمیم گرفتند با پیامبر مباهله کنند و لکن بزرگان آنان به مباهله کنندگان توصیه کردند که اگر مشاهده کردید پیامبر با جمعیت و سر و صدای فراوان به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید زیرا حقیقتی در کار نیست اما اگر او با افراد خاص و اندک خود به میعادگاه آمد بدانید که او پیامبر خدا است و از مباهله با او بپرهیزید که نابود خواهید شد آنان وقتی طبق قرار قبلی به میعادگاه آمدند دیدند پیامبر فرزندش حسین را در آغوش دارد و دست حسن را در دست گرفته و علی و فاطمه(س) همراه او هستند و به آنان سفارش می کند که هرگاه من دعا کردم شما نیز آمین بگوئید. مسیحیان وقتی این صحنه را مشاهده کردند به وحشت افتادند و از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر شدند با پیامبر مصالحه نموده و به آن حضرت جزیه پرداخت نمایند.(9)

این واقعه را بیشتر مفسران و محدثان اهل سنت در منابع تفسیر و حدیثی خود نقل کرده اند(10) و حتی صاحب تفسیر کشاف از مفسران اهل سنت پس از نقل این روایت می گوید: این آیه قوی ترین دلیلی است که فضیلت اصحاب کساء (پنج تن آل عبا) را ثابت می کند.(11) ولکن اگر به خوبی به محتوا و متن این آیه دقت شود می توان بالاتر از این امر یعنی موضوع ولایت و خلافت علی(ع) را از این آیه استفاده نمود با این توضیح که در این آیه خداوند از حسن و حسین(علیهما السلام) تعبیر به «ابناءنا» یعنی فرزندان پیامبر و از فاطمه(س) تعبیر به «نساءنا» یعنی زنانی که به پیامبر تعلق دارند و از علی(ع) تعبیر به «انفسنا» کرده و «انفسنا» یعنی نفس و جان پیامبر و از این تعبیر فهمیده می شود که علی(ع) مانند پیامبر و همچون پیامبر است لذا بعد از رحلت و رفتن پیامبر باید کسی در جای او بنشیند که همچون پیامبر و مانند اوست نه دیگران که مدت زیادی از عمر خود را در بت پرستی گذراندند.(12) و از جهات متعدد دارای نقص و عیب بودند از جمله این که از جهت علم و آگاهی نسبت به مسائل شریعت که شاخصه اصلی و اولیه جانشین پیامبر و خلیفه مسلمانان است در رتبه ای بسیار پائین قرار داشتند به گونه ای که بارها این سخنان را بر زبان جاری می کردند که اگر علی(ع)(13) یا معاذ(14) نبودند هلاک می شدیم یا می گفتند: همه مردم حتی زنان خانه نشین از ما داناتر هستند.(15)

بنابراین، آیه فوق نه تنها یکی از فضائل علی(ع) و فرزندانش به شمار می رود بلکه یکی از محکم ترین ادله بر ولایت و جانشینی علی(ع) پس از پیامبر و شایستگی آن حضرت برای احراز این مقام نیز خواهد بود لذا در مجلس بحثی که مأمون در دربار خود تشکیل داده بود از امام رضا(ع) سؤال کرد که چه دلیلی بر خلافت و جانشینی جدت علی ابن ابی طالب داری؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: آیه «انفسنا»(16) یعنی آیه مباهله که در آن خداوند از امیرالمؤمنین(ع) به عنوان نفس و جان پیامبر(ص) یاد کرده است.

4ـ آیه ولایت:

قرآن در آیه 55 مائده خطاب به مسلمانان می گوید: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُمْ راکِعُونَ؛ سرپرست و ولیّ شما تنها خداست و پیامبر او و آنان که ایمان آورده اند و در حال رکوع انفاق می نمایند».

شیعه و اهل سنت در شأن نزول این آیه از ابوذر غفاری روایت کرده اند که وی می گوید: روزی با رسول خدا در مسجد نماز می خواندم، سائلی وارد شد و از مردم تقاضای کمک کرد ولی کسی پاسخ او را نداد در پی این امر سائل دست خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای

کمک کردم ولی کسی جواب مرا نداد که در همین هنگام علی(ع) که در حال رکوع نماز بود با انگشت دست راست خود به سائل اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد. پیامبر اکرم(ص) که در مسجد حضور داشت پس از نماز سر را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: خداوندا، برادرم موسی از تو تقاضا کرد که سینه او را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان نمایی و برادرش هارون را وزیر و یاورش قرار دهی. خداوندا، من محمد برگزیده و پیامبر توام، سینه ام را گشاد نما و کارها را بر من آسان ساز و از خاندانم علی را وزیر من گردان تا به وسیله او پشتم قوی و محکم گردد. هنوز دعای پیامبر به پایان نرسیده بود که جبرئیل نازل شد و آیه فوق را نازل نمود.(17)

این آیه با کلمه «انّما» که در لغت عرب به انحصار دلالت دارد آغاز گردیده است و معنای آیه این است که ولیّ و سرپرست شما تنها خداوند و رسول او و کسی است که در حال رکوع در راه خدا انفاق می نماید و طبق روایتی که ذکر گردیده است این شخص تنها علی ابن ابی طالب است بر این اساس مطالبی که برخی از مفسران اهل سنت بیان کرده اند و «ولی» در آیه فوق را به معنای دوست و یاور دانسته اند صحیح نیست زیرا ولایت به معنای دوستی و یاری کردن تنها اختصاص به کسانی که در حال رکوع انفاق می کنند ندارد بلکه یک حکم عمومی است و تمام مسلمانان را در بر می گیرد و همه موظف هستند با یکدیگر دوست بوده و همدیگر را یاری نمایند بلکه از این که قرآن این ولایت را منحصر به خدا و رسول انفاق کننده در حال رکوع نموده بدست می آید که این ولایت به معنای سرپرستی و صاحب اختیار و متصرف در امور بودن است و این که این ولایت در ردیف ولایت خداوند و پیامبر او قرار گرفته است و هر سه با یک جمله بیان گردیده خود مؤید دیگری است برای اثبات این معنی.

10. فضائل الخمسه فمن الصحاح السته، ج 1، ص 29.

11. تفسیر الکشاف، ذیل آیه 61 آل عمران.

12. تاریخ طبری، ج 2، ص 45؛ البدایة و النهایة، ج 2، ص 406.

13. کافی، ج 7، ص 424 ؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 18 و ج 12، ص 179.

14. السنن الکبری، ج 7، ص 443؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 12، ص 179 و 204.

15. المجموع، ج 16، ص 327 ؛ کنزالعمال، ج 16، ص 538.

16. المیزان، ج 3، ص 230 ؛ مستدرک سفینة البحار، ج 10، ص 118.

17. الغدیر، ج 2، ص 52 تا 54.

 

ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط محمدسحرخیز

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

 

ولایت و خلافت امام علی(ع) در قرآن

بشر برای پیمودن راه سعادت و گام نهادن در طریق عبودیت و پیشرفت معنوی و رسیدن به کمالات انسانی که مهم ترین هدف خلقت جنیان و انسان ها از نگاه قرآن است.(1) همیشه محتاج راهنمایان و پیشوایانی بوده اند تا آنان را در راه دستیابی به این هدف والای الهی یاری رسانند و آن چه موجب رشد و ترقی معنوی و رسیدن به این هدف است را به او تعلیم دهند و او را از آن چه سبب انحراف و گمراهی و سقوط می گردد بازدارند و در نهایت تشخیص راه حق از باطل و هدایت از ضلالت را به وی بشناسانند.

بر این اساس خداوند متعال از باب رحمت گسترده خویش بر بندگان و لطف بی کرانش بر آنان، از آغاز خلقت بشر، پیامبران و راهنمایانی همراه با تعالیم و دستورات حیاتبخش را به سوی بندگان فرو فرستاد تا آنان با ارشاد بشر و ابلاغ این تعالیم و معارف الهی، انسان ها را به سوی حق و راه هدایت رهنمون سازند و از انحراف و سقوط آنان در دام شیاطین جن و انس جلوگیری کنند.

لکن از آن جا که مدت حیات هر یک از این پیامبران الهی کوتاه و عصر رسالت و تبلیغ آنان محدود است خداوند متعال پس از سپری شدن عصر رسالت هر یک از انبیاء، جانشینانی را برای آنان برگزید تا رسالت و راه آنان را ادامه دهند و از دین و عقاید مؤمنان پاسداری نمایند. روی این جهت، مشاهده می کنیم که پس از وفات هر یک از انبیاء الهی جانشینان و حجت الهی دیگری رهبری و هدایت مؤمنان را به دست گرفته اند و به ارشاد و رهبری پیروان آن پیامبر الهی و دیگر بندگان خدا همت گماشته اند.

پس از وفات پیامبر خاتم(ص) نیز بشر از این لطف و رحمت الهی محروم نگردید و خداوند متعال برای پیامبر خاتم(ص) جانشین یا جانشینانی را برگزید تا این حجت های الهی و جانشینان آن حضرت رسالت پیامبر اسلام را ادامه دهند و از دین و عقاید مؤمنان حفاظت نمایند. ولکن برای این که مسلمانان و پیروان پیامبر خاتم با جانشینان آن حضرت آشنا گردند و خود را پس از وفات پیامبر اکرم ملزم به تبعیت و اطاعت از آنان بدانند خداوند متعال از همان آغاز بعثت پیامبر(ص) با نزول آیات متعدد و در مراحل و مواقع مختلف ویژگی های برجسته این حجت های الهی و جانشینان پیامبر را برای مسلمانان تبیین نمود و آنان را به عنوان ولی و سرپرست مسلمانان و کسانی که امت اسلامی می بایست از آنان پیروی نمایند معرفی کرد. افزون بر این به پیامبرش نیز فرمان داد تا با ابلاغ و تبیین این آیات برای مسلمانان،

شخصیت و جایگاه جانشینان خود را برای آنان بازگو نمایند تا بر همگان روشن گردد که پس از وفات آن حضرت مسلمانان باید آنان را به عنوان رهبر و راهنمای خود در امور دین و دنیا برگزینند و دین و عقاید خود را از آنان دریافت کنند که ما در ذیل به بخشی از عمده ترین آیاتی که در قرآن کریم در مورد ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین علی(ع) نازل شده و نیز روایاتی که در تفسیر و تبیین این آیات از رسول خدا صادر گردیده است اشاره می نمائیم تا پیروان و رهروان راه ولایت و دیگر مسلمانان با حقیقت راه و مسیری که پیامبر اکرم پس از خود برای مسلمانان ترسیم نموده آشنا گردند.

 

1ـ آیه انذار:

در سال سوم بعثت آیه انذار عشیره نازل گردید و به پیامبر فرمان داد که خویشاوندان خود را دعوت به اسلام نماید. «وَ أَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الاْءَقْرَبِینَ؛(2) [ای پیامبر [خویشاوندان نزدیکت را انذار کن»

در پی این فرمان الهی مبنی بر انذار و دعوت خویشاوندان به اسلام، پیامبر اکرم مجلسی تشکیل داد و حدود چهل نفر از بستگان نزدیک خود را به خانه ابوطالب دعوت نمود که از جمله آنان حمزه و ابولهب بودند، پس از صرف غذا و هنگامی که پیامبر قصد اعلام این مأموریت را داشت ابولهب با سخنان خود زمینه ابلاغ این پیام را از میان برد لذا پیامبر روز بعد غذایی تهیه کرد و آنان را دوباره به خانه ابوطالب دعوت نمود و پس از صرف غذا فرمود: ای فرزندان عبدالمطلب، به خدا سوگند هیچ جوانی را در عرب نمی شناسم که برای قومش چیزی بهتر از آن چه من آورده ام آورده باشد، من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام و خداوند به من دستور داده که شما را به آئین اسلام دعوت نمایم سپس فرمود: «ایکم یؤازرنی لیکون اخی و وارثی و وزیری و وصیّی و خلیفتی فیکم؟؛ کدام یک از شما مرا یاری می دهید تا پس از من برادر و وارث و وزیر و وصیّ و جانشین من در میان شما باشد.»(3)

جمعیت همگی از پاسخ دادن امتناع کردند جز علی(ع) که با وجود کمی سن از جا بپاخواست و عرض کرد: ای پیامبر من در این راه یار و یاور خواهم بود. پیامبر اکرم پس از تکرار این سخن و پاسخ نشنیدن از سوی دیگران دست به شانه علی(ع) نهاده و فرمود: «هذا أخی و وارثی و وزیری و وصیّی و خلیفتی فیکم بعدی فاسمعوا له و اطیعوه؛(4) این [علی] برادر من و وارث و وزیر و وصی و جانشین من در میان شما پس از من خواهد بود به امر او گوش فرا دهید و از او فرمان برید.»

و بدین ترتیب پیامبر اکرم(ص) در همان آغاز بعثت خویش علاوه بر دعوت دیگران به اسلام، علی(ع) را به عنوان وزیر و وصی و جانشین خود به مسلمانان معرفی کرد و همگان را به اطاعت و پیروی آن حضرت فراخواند. این حدیث را علاوه بر مفسران و محدثان شیعه، بسیاری از مورخان، مفسران و محدثان اهل سنت از جمله طبری، ابن اثیر، ابن ابی حاتم، ابن مردویه، ابی نعیم، بیهقی، ثعلبی و ابن ابی الحدید در کتب تاریخ، تفسیر و حدیث خود نقل کرده اند.(5) چرا باوجود سخن قرآن انانحن نزلناذکر واناله لحافظون نام علی علیه السلام در قرآن به صورت ا سمی اشاره نشده است مانند سوره مسد:rose:
بنام خدا
در قرآن آیاتى وجود دارد که به گفته شیعه و سنّى درباره امامت و ولایت و عصمت ائمه(ع) نازل شده است ، از آن جمله مى توان به آیات زیر اشاره کرد :
1ـ آیه اولى الامر (نساء ، 59) که مى فرماید : «یأیّها الذین ءامنوا أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أُولى الأمر منکم » ; «اى کسانى که ایمان آورده اید ، خدا و پیامبر را اطاعت کنید و اولیاى امر خود را نیز اطاعت کنید»
2ـ آیه ، (105 ، انبیاء) که مى فرمود : «و لقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادى الصـلحون » ; «و در حقیقت ، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد»
3ـ آیه تبلیغ (مائده ، 67) که مى فرماید : «یأیّها الرسول بلّغ ما أُنزل إلیک من ربک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته » ; «اى پیامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ، ابلاغ کن ، و اگر نکنى پیامش را نرسانده اى »
4ـ آیه ولایت (مائده ، 55) که مى فرماید : «إنّما ولیکم الله و رسوله و الذین ءامنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم رکعون » ; جز این نیست که ولىّ شما خداست و رسول او و مؤمنانى که نماز مى خوانند و همچنان که در رکوعند انفاق مى کنند .
ولى در قرآن به خاطر رعایت برخى مصالح نام ائمه(ع)و جزئیات حیات و مرگشان به صراحت در قرآن نیامده از جمله آن دلائل عبارت است از :
1ـ جلوگیرى نمودن از تحریف قرآن
2ـ کار قرآن پرداختن به کلیات مسائل است ، تبیین جزئیات آن به پیامبر(ص) واگذار شده است در مورد ولى عصر(عج) نیز به همان دلائل صراحتاً سخنى از نام و کیفیت ظهور و مرگشان نشده ، برخى از آیاتى که به آن حضرت و حکومت جهانى آن امام تفسیر یا تطبیق شده عبارتند از : (105/انبیاء) که گذشت و (55/نور) که مى فرماید : «وعدالله الذین ءامنوا منکم وعملوا الصـلحـت لیستخلفنهم فى الارض کمااستخلف الذین من قبلهم و لَیُمَکِّنَنَّ لهم .. .» ; «خدا به کسانى که ایمان آورده و کارهایى شایسته کرده اند ، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین (خود) قرار خواهد داد ، و آن دینى را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند.. .» و آیات بیشمار دیگرى که (از باب مصداق عالى و آشکار) بر حکومت مهدى(عج)تطبیق مى کند .


 

2ـ آیه مودت:

قرآن کریم در آیه 23 شوری خطاب به پیامبر می گوید: «قُل لاَّآ أَسْـءَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَ مَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ؛ بگو من هیچ پاداشی از شما نمی خواهم جز دوست داشتن نزدیکانم و هر کس عمل نیکی انجام دهد به نیکی اش می افزاییم چرا که خداوند آمرزنده و شکرگزار است».

در شأن نزول آیه فوق روایت شده است: هنگامی که پیامبر اسلام وارد مدینه شد و پایه های اسلام مستحکم گردید انصار نزد پیامبر آمدند و به آن حضرت عرض کردند: اگر مشکلات مالی برای شما پیدا شد ما حاضر هستیم تمام اموالمان را بدون هیچ شرطی در اختیار شما قرار دهیم که در این هنگام آیه فوق نازل شد و مسلمانان را به دوست داشتن خویشاوندان پیامبر به جای مزد آن حضرت فرمان داد. در این که مراد از خویشاوندان پیامبر چه کسانی هستند اقوال مختلفی نقل گردیده است لکن نظریه ای که از همه معتبرتر بوده و مفسران شیعه و بسیاری از مفسران اهل سنت آنرا نقل کرده اند این است که مقصود از خویشاوندان پیامبر در آیه مذکور علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) هستند، زمخشری و قرطبی از مفسران اهل سنت در ذیل آیه چنین آورده اند: هنگامی که آیه «قُل لاَّآ أَسْـءَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی» نازل شد اصحاب پیامبر خطاب به آن حضرت عرض کردند: ای رسول خدا! خویشاوندان تو که محبت نمودن به آنان بر ما واجب است چه کسانی هستند؟ پیامبر در پاسخ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزند آنان. و این سخن را سه مرتبه تکرار کرد.(6)

براساس این آیه و روایت فوق و روایات فراوان دیگری که در مورد محبت نمودن به اهل بیت از سوی پیامبر نقل گردیده است بر همه مسلمانان واجب است که اهل بیت پیامبر را دوست داشته باشند و به آنان محبت ورزند ولکن دوست داشتن و محبت نمودن به این خاندان تنها به علاقه قلبی محقق نمی شود بلکه علاوه بر آن، تبعیت عملی از آنان و پذیرش سخنان و پیمودن راه و عقیده آنان نیز لازم است زیرا نمی شود کسی ادعا کند من فردی را دوست دارم اما در عمل بر خلاف راه و عقیده او عمل نماید و اعمالی را انجام دهد که در نقطه مقابل راه و اعمال محبوب او قرار دارد و او از این اعمال تنفر دارد که چنین محبتی از دیدگاه قرآن محبت واقعی نبوده بلکه ادعای محبت است چنان که در صدر اسلام یهود ادعا می کردند که ما خداوند را دوست داریم ولی با این ادعا حاضر نبودند به پیامبر اسلام ایمان آورند و سخن و فرمان خدا را در این مورد بپذیرند که آیه نازل شد و به پیامبر خطاب نمود که: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ؛(7) [ای رسول] بگو [به یهود] که اگر واقعاً خداوند را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست داشته باشد.»

و اساساً فلسفه این که در آیه مودّت و روایات فراوان، محبت اهل بیت به عنوان یک تکلیف بر همه مسلمانان لازم شمرده شده جهت دادن به مسلمانان برای انتخاب راه و عقیده صحیح و عدم انحراف از خط رسالت پس از وفات پیامبر اسلام است و خداوند و رسول او با وجوب این تکلیف در پی آن بوده اند که مسلمانان پس از رحلت پیامبر اکرم به سوی این خاندان متمایل گردند و دین و عقاید خود را از آنان بگیرند تا بدین وسیله از مسیر حق و هدایت منحرف نگردند زیرا این خاندان از همگان نسبت به شریعت الهی و آن چه خداوند بر پیامبرش نازل کرد آگاه ترند و بهتر می توانند مسلمانان را با تعالیم الهی آشنا سازند. بر این اساس، این محبت، یک محبت شخصی که برخاسته از علایق خانوادگی که در هر پدر و فرزندی وجود دارد نیست بلکه یک محبت الهی است که نفع آن در نهایت به خود مسلمانان باز می گردد. چنان که قرآن در آیه ای دیگر در این باره می گوید: «قُلْ مَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ؛(8) به مسلمانان بگو این مزدی که از شما طلب کردم [محبت خویشاوندانم] این به نفع خود شماست».

به توجه به مطالب فوق، هر چند ظاهر آیه مودّت و روایاتی که در مورد محبت نمودن به اهل بیت از پیامبر اکرم وارد شده این است که همه مسلمانان موظفند به این خاندان محبت نمایند و آنان را دوست بدارند ولکن پیام اصلی این آیات معرفی اهل بیت به عنوان جانشین و جایگزین پیامبر اکرم و رهبری مسلمانان پس از رسول خداست.

پی نوشته ها

1. «مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْءِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»(ذاریات/ 56)

2. شعراء/ 214.

3. تفسیر تبیان، ج 8، ص 67 ؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 63.

4. مجمع البیان، المیزان، درالمنثور، ذیل آیه 214 شعراء.

5. الغدیر، ج 2، ص 278 ؛ المراجعات، ص 130 به بعد.

6. تفاسیر الکشاف و الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه 23 شوری.

7. آل عمران/ 31.

8. سبأ/ 47.

 

 

 


ارسال شده در توسط محمدسحرخیز

300 آیه در حق امیرالمؤمنین (علیه السلام) نازل شده است.

این 300 آیه را فقط انسان قرائت کند و به پایان ببرد، ساعت‌ها و ماه‌ها و سال‌ها طول می‌کشد. ولی از آنجایی که:

آب دریا را اگر نتوان کشید                  هم به قدر تشنگی باید چشید

به برخی از آیاتی که تقریبا می‌شود ادعا کرد، جنبه محوریت دارد، می‌شود اشاره کرد. من به بعضی از این آیات، اشاره‌ای می‌کنم و بحث مفصل را به فرصت‌های دیگر محوّل می‌کنیم. یکی از این آیات، این آیه شریفه است:

إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آَمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ   (سوره مائده/آیه55)

1 . فقط و فقط، ولی شما خداست و 2. رسولش و 3. کسانی که ایمان آورده‌اند و نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع، زکات می‌دهند.

که خداوند در این آیه، بحث ولایت را مفصّل مطرح می‌کند. با إنما که در ادبیات عرب، دلیل بر حصر است، آغاز می‌کند. ولایت بر مردم، اولّا و بالذات، از آنِ خداست. ولایت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، ولایتی است که خداوند عطا کرده است و بدون انتصاب ولایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به خدا، ولایت در آنجا، هیچ مفهومی ندارد. ولایت اهل بیت (علیهم السلام) هم انتصابش به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است:

یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ                        (سوره مائده/آیه67)

آنچه را که خداوند در رابطه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عهده تو گذاشته است، به مردم ابلاغ کن.

در این آیه، چند مسئله مورد توجه باید قرار بگیرد:

1. ما باید ثابت کنیم این آیه در حق امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارد شده است و این، شرط اول کار است. مادامی‌که ما نتوانیم ثابت کنیم این آیه در حق امیرالمؤمنین (علیه السلام) نازل شده، نمی‌توانیم ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را اثبات کنیم. چون در آیه، وصفِ ولیّ سوم مطرح شده است، نه اسمش.

2. ثابت کنیم که در اینجا، ولایت به معنای محبت یا نصرت نیست.

در رابطه با بحث اول، روایات متعددی داریم بر اینکه این آیه در حق آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) نازل شده است. نه یک یا دو روایت، بلکه روایات متعددی در این زمینه در منابع معتبر اهل سنت آمده بر اینکه مراد از:

الَّذِینَ آَمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ

امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.

در این زمینه، کافی است روایات متعددی که طبری و دیگران نقل کرده‌اند را ببینید تا روشن شود مراد از این آیه، افراد دیگری غیر از آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیستند. این قضیه از افراد متعددی از صحابه وارد شده:

وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حال رکوع بودند، سائل آمد و تقاضای مساعدت کرد و احدی به او جواب نداد و آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) که در حال رکوع بود، دستشان را اشاره کردند و سائل آمد انگشتر را از دست آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) گرفت و رفت و به دنبال آن، این آیه شریفه نازل شد.

یکی از ناقلین این قضیه، خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. آقای حاکم نیشابوری ـ از استوانه‌های علمی اهل سنت ـ در کتاب معرفة علوم الحدیث از قول امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل می‌کند:

وقتی من در حال رکوع بودم، سائلی آمد و من انگشتر را به آن سائل دادم، جبرئیل نازل شد و این آیه را بر نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل فرمود.

معرفة علوم الحدیث، ص2 ـ البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج7، ص394 ـ تاریخ مدینة دمشق لإبن عساکر، ج42، ص356 ـ المناقب للخوارزمی، ص266

ناقل دیگر این قضیه، ابن عباس ـ حِبر الأمة ـ است و نقل می‌کند:

من حضور داشتم و امیرالمؤمنین (علیه السلام) در رکوع، انگشتر به سائل دادند و جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد.

أنساب الأشراف للبلاذری، ص150 ـ اسباب نزول الآیات للواحدی النیشابوری، ص133 ـ کنز العمال للمتقی الهندی، ج13، ص108

از دیگر ناقلان این روایت، عمار یاسر ـ که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

عمار مع الحق.

عمار، همواره با حق است و راستگوتر از عمار وجود ندارد.

ـ است.

المعجم الأوسط للطبرانی، ج6، ص218 ـ نظم دُرر السمطین للزرندی، ص86

یکی دیگر از ناقلان این قضیه، سلمة بن کهیل ـ از شخصیت‌های برجسته اهل سنت ـ است.

از مفسران بنام اهل سنت، آقای مجاهد و سُدّی و عتبة بن حکیم، در تفسیر این آیه شریفه گفته‌اند که شأن نزول این آیه، إعطاء انگشتر به سائل توسط امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود.

الدر المنثور للسیوطی، ج2، ص293 ـ احکام القرآن للجصاص، ج2، ص557 ـ تفسیر القرطبی، ج6، ص221 ـ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص73 ـ‌ تفسیر الطبری، ج6، ص389 ـ البدایة و النهایة لإبن کثیر، ج7، ص394

و شخصیت‌های برجسته و متعدد دیگری این قضیه را نقل می‌کنند. جالب اینکه آقای سیوطی در کتاب الدر المنثور، جلد2، صفحه 293 و تفسیر قرطبی، جلد6، صفحه221 و زاد المسیر ابن جوزی، جلد2، صفحه292 و سایر بزرگان اهل سنت نقل می‌کنند از شخصیت‌های متعدد حدیثی و تفسیری اهل سنت. مثلا از عبد الرزاق ـ استاد بخاری ـ از ابن جریر طبری از ابو الشیخ از ابن مردویه از ابن عباس روایت جالبی را نقل می‌کنند:

سائل، ایستاده بود و علی مشغول خواندن نماز مستحبی بود. علی انگشترش را در آورد و به سائل داد. سائل، نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رفت و این قضیه را برای او بازگو کرد و این آیه بر نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این آیه را برای اصحاب خود خواند و فرمود: هر کس من مولای اویم، علی هم مولای اوست ... .

پس معلوم می‌شود این حدیث:

من کنت مولاه فهذا على مولاه

انحصار به غدیر خم ندارد و قبل از غدیر خم هم این مسئله آمده است. آقایان می‌گویند که قضیه غدیر خم را شما شیعیان ثابت کنید که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این را فرموده است. ما اهل سنت می‌گوییم درباره همان شبهه سپاه یمن بوده است که مردم است از حضرت علی (علیه السلام) رنجیده بودند و نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شکایت کردند و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

 

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، سال‌ها قبل از غدیر خم این جمله را فرمودند. البته در سال هشتم هجری هم بُریْده از طرف خالد آمد نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)  سعایت کرد از امیرالمؤمنین (علیه السلام) و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همان‌جا فرمود:

علی ولی کل مؤمن بعدی، من کنت مولاه فعلى مولاه.

علی، ولی هر مؤمنی است بعد از من و ... .

آنچه که قطعی است، این است که نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از غدیر خم، دو بار این تعبیر را دارد.

 


ارسال شده در توسط محمدسحرخیز