سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوستانه

3ـ آیه مباهله:

مباهله به معنای نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است به این معنی که دو نفر یا دو گروه که با یکدیگر به گفتگو می نشینند و سخن و عقیده یکدیگر را نمی پذیرند با یکدیگر قرار می گذارند که از خدا بخواهند شخص دروغگو و کسی که بر باطل قرار دارد را هلاک سازد. داستان مباهله صدر اسلام که آیه مباهله در مورد این قضیه نازل گردید بدین قرار است که گروهی از مسیحیان نجران که حدود 60 نفر بودند برای گفتگو و بحث با پیامبر اسلام وارد مدینه شدند ولکن پس از گفتگو درباره مسائلی از جمله ولادت عیسی، سخن و عقیده پیامبر را در این مورد نپذیرفتند که در پی این واقعه آیه 61 آل عمران که معروف به آیه «مباهله» است نازل شده و در آن به پیامبر اسلام خطاب کرد که: «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ؛ هر گاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده باز کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود و شما هم فرزندان خود و ما زنان خویش و شما نیز زنان خویش و ما جان های خود و شما نیز جان های خود را دعوت کنید آنگاه مباهله کرده و لعنت خدا را به دروغگویان قرار دهیم»

در پی نزول این آیه و درخواست پیامبر از مسیحیان برای مباهله کردن آنان از پیامبر مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند و با بزرگان خود به مشورت بنشینند. پس از مشورت تصمیم گرفتند با پیامبر مباهله کنند و لکن بزرگان آنان به مباهله کنندگان توصیه کردند که اگر مشاهده کردید پیامبر با جمعیت و سر و صدای فراوان به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید زیرا حقیقتی در کار نیست اما اگر او با افراد خاص و اندک خود به میعادگاه آمد بدانید که او پیامبر خدا است و از مباهله با او بپرهیزید که نابود خواهید شد آنان وقتی طبق قرار قبلی به میعادگاه آمدند دیدند پیامبر فرزندش حسین را در آغوش دارد و دست حسن را در دست گرفته و علی و فاطمه(س) همراه او هستند و به آنان سفارش می کند که هرگاه من دعا کردم شما نیز آمین بگوئید. مسیحیان وقتی این صحنه را مشاهده کردند به وحشت افتادند و از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر شدند با پیامبر مصالحه نموده و به آن حضرت جزیه پرداخت نمایند.(9)

این واقعه را بیشتر مفسران و محدثان اهل سنت در منابع تفسیر و حدیثی خود نقل کرده اند(10) و حتی صاحب تفسیر کشاف از مفسران اهل سنت پس از نقل این روایت می گوید: این آیه قوی ترین دلیلی است که فضیلت اصحاب کساء (پنج تن آل عبا) را ثابت می کند.(11) ولکن اگر به خوبی به محتوا و متن این آیه دقت شود می توان بالاتر از این امر یعنی موضوع ولایت و خلافت علی(ع) را از این آیه استفاده نمود با این توضیح که در این آیه خداوند از حسن و حسین(علیهما السلام) تعبیر به «ابناءنا» یعنی فرزندان پیامبر و از فاطمه(س) تعبیر به «نساءنا» یعنی زنانی که به پیامبر تعلق دارند و از علی(ع) تعبیر به «انفسنا» کرده و «انفسنا» یعنی نفس و جان پیامبر و از این تعبیر فهمیده می شود که علی(ع) مانند پیامبر و همچون پیامبر است لذا بعد از رحلت و رفتن پیامبر باید کسی در جای او بنشیند که همچون پیامبر و مانند اوست نه دیگران که مدت زیادی از عمر خود را در بت پرستی گذراندند.(12) و از جهات متعدد دارای نقص و عیب بودند از جمله این که از جهت علم و آگاهی نسبت به مسائل شریعت که شاخصه اصلی و اولیه جانشین پیامبر و خلیفه مسلمانان است در رتبه ای بسیار پائین قرار داشتند به گونه ای که بارها این سخنان را بر زبان جاری می کردند که اگر علی(ع)(13) یا معاذ(14) نبودند هلاک می شدیم یا می گفتند: همه مردم حتی زنان خانه نشین از ما داناتر هستند.(15)

بنابراین، آیه فوق نه تنها یکی از فضائل علی(ع) و فرزندانش به شمار می رود بلکه یکی از محکم ترین ادله بر ولایت و جانشینی علی(ع) پس از پیامبر و شایستگی آن حضرت برای احراز این مقام نیز خواهد بود لذا در مجلس بحثی که مأمون در دربار خود تشکیل داده بود از امام رضا(ع) سؤال کرد که چه دلیلی بر خلافت و جانشینی جدت علی ابن ابی طالب داری؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: آیه «انفسنا»(16) یعنی آیه مباهله که در آن خداوند از امیرالمؤمنین(ع) به عنوان نفس و جان پیامبر(ص) یاد کرده است.

4ـ آیه ولایت:

قرآن در آیه 55 مائده خطاب به مسلمانان می گوید: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُمْ راکِعُونَ؛ سرپرست و ولیّ شما تنها خداست و پیامبر او و آنان که ایمان آورده اند و در حال رکوع انفاق می نمایند».

شیعه و اهل سنت در شأن نزول این آیه از ابوذر غفاری روایت کرده اند که وی می گوید: روزی با رسول خدا در مسجد نماز می خواندم، سائلی وارد شد و از مردم تقاضای کمک کرد ولی کسی پاسخ او را نداد در پی این امر سائل دست خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای

کمک کردم ولی کسی جواب مرا نداد که در همین هنگام علی(ع) که در حال رکوع نماز بود با انگشت دست راست خود به سائل اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد. پیامبر اکرم(ص) که در مسجد حضور داشت پس از نماز سر را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: خداوندا، برادرم موسی از تو تقاضا کرد که سینه او را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان نمایی و برادرش هارون را وزیر و یاورش قرار دهی. خداوندا، من محمد برگزیده و پیامبر توام، سینه ام را گشاد نما و کارها را بر من آسان ساز و از خاندانم علی را وزیر من گردان تا به وسیله او پشتم قوی و محکم گردد. هنوز دعای پیامبر به پایان نرسیده بود که جبرئیل نازل شد و آیه فوق را نازل نمود.(17)

این آیه با کلمه «انّما» که در لغت عرب به انحصار دلالت دارد آغاز گردیده است و معنای آیه این است که ولیّ و سرپرست شما تنها خداوند و رسول او و کسی است که در حال رکوع در راه خدا انفاق می نماید و طبق روایتی که ذکر گردیده است این شخص تنها علی ابن ابی طالب است بر این اساس مطالبی که برخی از مفسران اهل سنت بیان کرده اند و «ولی» در آیه فوق را به معنای دوست و یاور دانسته اند صحیح نیست زیرا ولایت به معنای دوستی و یاری کردن تنها اختصاص به کسانی که در حال رکوع انفاق می کنند ندارد بلکه یک حکم عمومی است و تمام مسلمانان را در بر می گیرد و همه موظف هستند با یکدیگر دوست بوده و همدیگر را یاری نمایند بلکه از این که قرآن این ولایت را منحصر به خدا و رسول انفاق کننده در حال رکوع نموده بدست می آید که این ولایت به معنای سرپرستی و صاحب اختیار و متصرف در امور بودن است و این که این ولایت در ردیف ولایت خداوند و پیامبر او قرار گرفته است و هر سه با یک جمله بیان گردیده خود مؤید دیگری است برای اثبات این معنی.

10. فضائل الخمسه فمن الصحاح السته، ج 1، ص 29.

11. تفسیر الکشاف، ذیل آیه 61 آل عمران.

12. تاریخ طبری، ج 2، ص 45؛ البدایة و النهایة، ج 2، ص 406.

13. کافی، ج 7، ص 424 ؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 18 و ج 12، ص 179.

14. السنن الکبری، ج 7، ص 443؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 12، ص 179 و 204.

15. المجموع، ج 16، ص 327 ؛ کنزالعمال، ج 16، ص 538.

16. المیزان، ج 3، ص 230 ؛ مستدرک سفینة البحار، ج 10، ص 118.

17. الغدیر، ج 2، ص 52 تا 54.

 


ارسال شده در توسط محمدسحرخیز